بالاترین


۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

نقد عقاید یا توهین به عقاید؟

شاید بارها این سخن به گوش شما خورده باشد که نقد عقاید بخصوص مسائل دینی به نوعی توهین و بی احترامی به پیروان آن مذهب یا عقیده است. بارها دیده شده که یه طور مثال فردی علت ازدواج پیغمبر با عایشه 9 ساله را جویا میشود و وقتی که پیروان اسلام از پاسخ صریح و قابل قبول بازمیمانند به شخص سوال کننده برچسب ضد دین یا منافق یا زندیق و غیره میزنند.
آیا براستی این احترام به عقاید دیگران است یا پنهان یا کتمان کردن حقیقت؟ آیا براستی ما با این طرز فکر و اندیشه به حقیقت راهی خواهیم یافت؟
به باور من هرچیزی را باید از نتیجه آن ارزیابی کرد. با یک نگاه ساده به تمام کشورهای مسلمان یا مذهبی به سرعت میتوان به این نتیجه رسید اولآ دموکراسی در آنها ریشه ندارد و چه از لحاظ اقتصادی سیاسی فرهنگی و تکنولوژی از عقب افتاده ترین کشورها هستند ( البته بگذریم از کشورهایی که با فروش نفت ظاهر خودرا به روز کرده اند).
معمولا در این کشورها حاکمان از دین برای سلطهء بیشتر بر مردم و منابع مالی آن کشور بهره میبرند. حاکمان همراه قشریون و مذهبیان بر طبل دین میکوبند و هر نوع سوال و کنجکاوی را با تکفیر پاسخ داده و میدهند. البته آنان همیشه ادعا دارند که به سوالات پاسخ میدهند ولی این در حد یک شعار بیش نیست و جوابی که آنها میدهند اگر مورد پذیرش و قبول سوال کننده قرار نگیرد جواب دندان شکنی که مورد قبولش باشد میدهند که همانا تکفیر و تهدید یه مرگ است.
این روشی بوده که هزازان سال است در کشورهای مذهبی جاری و ساریست.
گالیله جزء اولین کسانی بود که از طریق علم بزرگترین علامت سوال را جلوی دین مسیحیت قرار داد و البته طبق معمول جواب خود را با تکفیر گرفت. نظریه گالیله بر مبنای مشاهدات علمی بود که زمین به دور خورشید میچرخد ولی این نظریه کاملا بر خلاف کتاب مقدس بود که زمین را مرکز تمام کائنات دانسته بود. هرچند گالیله در کلیسا اقرار کرد که اشتباه کرده اما راه را برای دیگران باز کرد تا حقیقت را آشکار کنند و از آن هنگام انسان بوسیله علم متوجه شد که بر هرچیزی میتوان علامت سوال گذاشت حتی کتاب های آسمانی, بهد از آن بود که در اروپا علم تحقیق و مشاهدات انسانی جای خود را با خرافات و سوالهای مپرس که زندگی را برای آنان تیره و تاریک کرده بود, عوض کرد.
انقلابهای صنعتی
, پیشرفتهای شگفت انگیز که تا الان جهان سوم را مبهوت خود کرده از برکات آن است که انسان سرنوشت خویش را در دست گرفت و سوالهای خود را بدون هراس مطرح کرد و خرافات را به گوشه ای راند و در واقع مرز بین نقد اعتقادات که پیش از آن توهین به حساب میآمد را شکست.
اگر عقیده
, ایدئولوژی یا هر طرز فکر و آیینی جوابهای منطقی برای سوالهای انسان کنجکاو دارد پس دیگر ترسی برای پاسخ نباید باشد ولی اگر هر عقیده ای که برای سوال ها فقط یک جواب داشته باشد و سوالی دیگر را برنتابد باید با آن عقیده جنگید و بر سرجایش نشاند وگرنه زندگی اجتماعی انسان را به خطر خواهد افکند.
زنگ خطر را ما باید سالهای بسیار دوری میشنیدیم و کاری میکردیم اما افسوس که همیشه نخبگان جامعه مماشات کردند و البته باید گفت که ترسیدند و نتیجه آن این شد که کشورهای دیگر بر گرده ما سوار هستند و ما مات و مبهوت باید به پیشرفت های آنان چشم بدوزیم. از تکنولوژی ساختن ساختمان های بلند یا ماشین گران قیمت سوار شدن را یاد داریم و از عمق ماجرا بی خبریم .
بی خبر از اینکه این پیشرفتها حاصل تلاش مداوم
, فرهنگ دموکراسی, بالا بردن تحمل عقاید و سوال از هر چیزی و عناصر بسیار دیگر است.
شما چطور؟ آیا هنوز بر این باور هستید که حتی به ناحق نباید از عقاید دیگران پرسش کرد چون توهین به حساب می آید؟
ما نیز احتیاج داریم که به این مشکل فائق آییم تا کشوری رو به پیش داشته باشیم.

۱ نظر:

  1. يک ايميل سبز خواندني و جالب براي دعوت کردن دوستانتان به شرکت در راهپيمايي روز قدس. لطفا اين متن زيبا را براي دوستانتان ايميل کنيد. وقت کمه. لطفا عجله به خرج بديد. مرسي
    http://hamparvazan.wordpress.com/2009/09/12/email-invitation

    پاسخحذف