بالاترین


۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

دین اسلام ظرفیت و سازگاری محدود شدن به مسجد در دموکراسی آینده ایران مانند اروپا را ندارد

فَاِذا القَِيتُمُ الَّذينَ کَفَرُوا فَضَربَ الرَّقابِ حَتّی اِذا اَثخَنتُمُوهُم فَشُدّوُا الوَثاقَ »
[يعنی] کفار را هر کجا يافتيد گردن بزنيد تا زمين از خونشان رنگين شود . اسيران را محکم ببنديد که قادر به فرار نباشند.(سوره محمد آیه 4)-

هیچ انسان آزاده ای با دین کسی کار ندارد ولی وقتی دین دیگران با شما کار دارد میتوان ساکت بود؟
منتقدان دین و کسانی که به دین اعتقادی ندارند همیشه در طول تاریخ سرکوب شده اند و همیشه مورد آزار و اذیت قرار داشته اند. در ملک ایرانزمین دینداران 1400 سال است که به آتش افروزی مشغول بوده اند و هر اعتراضی با یک برچسب ملحد منافق مشرک کافر و... به بن بست رسیده است.
در دوران مدرن کشورهایی که با به چالش کشیدن دخالت دین در زندگی فردی و اجتماعی به دموکراسی رسیده اند جایگاه اصلی دین را مشخص کرده اند که همانا محصور کردن آن در کلیسا میباشد و بر این باورند که دین محترم است تا زمانی که از محدوده خویش قدم فراتر نگذاشته است. اما در ایران همین دین در تمام عرضه های زندگی شخصی فرهنگی اجتماعی سیاسی و..نه تنها قدم میگذارد که دخالت هم میکند. کسانی این دین را به ابزاری برای حفظ و بدست آوردن قدرت و پول مبدل کرده اند(البته از آغاز چنین بوده) پس آیا هنوز هم باید در مقابل دینی که 1400 سال به عنوان ابزاری برای استعمار و خودکامگی استفاده شده ساکت بود؟ دینی که باعث تمام عقب ماندگی ها شکستها و تعصبهای خشک بوده است. دینی که به همه چیزما کار دارد از توالت رفتن تا شخصی ترین مسائل (سکس) و باعث تمام بدبختی های ایرانی است را میشود به بهانه احترام به عقاید دیگران باز هم به حال خود رها کرد؟
مگر نه این است که دین اسلام در تمام این 1400 سال در راس همه چیز در این جامعه بوده و کسی چیزی نگفته یا اگر گفته سر به باد داده است؟ پس چه سودی به جامعه رسانده است کهباز هم نباید حرف زد؟
دوران سلطه دین در اروپا را روحانیون با دیانت مسحیت با آنهمه لطافت به یکی از مخوفترین دوران تاریخ بشر تبدیل کردند. اما دین مسیحیت در زمانی که دموکراسی در اروپا برقرار شد به خاطر لطافتهای خاصی که شخصیت و رفتارخود مسیح داشت این پتانسیل را بوجود آورد تا از بین نرود و محترم به کلیسا هدایت شود.
اما آیا این مسئله در مورد اسلام هم صدق میکند؟ دینی که دستور کشتن و ریختن خون هر آنکس که به آن ایمان ندارد را سر میدهد را میشود در آینده دموکراسی ایران برایش جایی فرض کرد؟ هرچند که شعار لا اکراه فی دین برای بستن دهان مخالفین و وانمود به مهربان بودن است اما در عوض دهها آیه در کشتن کفار دارد.
دین اسلام به خاطر ماهیت خشونت بارآن همیشه به عنوان یک پتانسیل برای ادامه خشونت وجود خواهد داشت.
دینی با بیش از 500 آیه قتال که سراپا خشونت است را میشود در کنار دموکراسی قرار داد و انتظار همخوانی با آنرا داشت؟ آیا میشود به دینی که طرفدارانش دست به هر خشونتی میزنند احترام گذاشت؟
پس اگر به این دین میشود احترام گذاشت باید به کسانی که هنوز از استالین و هیتلر پیروی میکنن و به آنها اعتقاد دارند هم احترام گذاشت. آیا هموطنانی که هنوز به اسلام اعتقاد دارند نباید به خود زحمت خواندن یک کتاب مثل 23 سال مرحوم علی دشتی را در نقد اسلام به خود بدهند تا درک کنند ریشه تمام بلاهایی که سرشان میآید از کجاست؟ کتابی در رد اسلام با بیش از 400 صفحه مدرک مستند از خود قرآن و حدیثهای معتبر و تاریخی که همه دنیای اسلام در صحت آن اتفاق نظردارند ارزش خواندن ندارد؟ اگر چیزی حقیقت دارد پس چرا باید از نقد شدن بترسد؟ اگر باورهای هموطنان مذهبی قرار است با یک کتاب از بین برود پس بهتر است که اجازه دهند که از بین برود چون آنقدر سست است که با یک کتاب نقد از ریشه نابود خواهد شد.
آیا احترام را باید به چیزی که محترم است گذاشت یا به هر چیزی حتی مضر و ضد انسانی. دین اسلام را نمیشود در آینده به مساجد هدایت کرد چون این دین دینی سیاسی است برای کسب قدرت و ثروت و نمیتوان آنرا به مسجد محدود کرد.اسلام ظرفیت آنرا دارد تا هر لحظه توسط هر کسی به صورت هیولایی درآید و زندگی های زیادی راتباه کند. از نظر من اسلام باید از جامعه ایران رخت ببندد. خیلی ها از جمله خود من زمانی که به ماهیت اسلام پی بردند شاید احساس خلاء کنند ولی این برای مدت کوتاهی خواهد بود و انسان دوباره به زندگی عادی و اینبار بدون خرافات بر خواهد گشت. آیا ما نباید به خود زخمت فقط خواندن یک کتاب را بدهیم تا فرزندانمان در جامعه ای آزاد از نظر سیاسی و مذهبی زندگی کنند؟
هموطن عزیز دینی که شما به آن اعتقاد دارید باعث سختی های بسیاری برای من و شما بوده است. آیا اینهمه تحمل سختی ارزش شنیدن نقد بر دینی با آن به این نقطه ما را رسانده اند را ندارد؟
شاید از هر 1000 مسلمان ایرانی یکنفر هم قرآن را مطالعه نکرده است. مطالعه البته خواندن عربی آن نیست بلکه مطالعه تمام قرآن برای کشف و بررسی است و البته به زبان شیرین پارسی. بنابر این کسی در ایران مسلمان نشده است بلکه مسلمان بدنیا آمده است و همینطور پدر به پسر منتقل شده است.

با این دو سه نادان که چنین پندارند
از جهل که دانای جهان ایشانند
خرباش..که از خری ایشان به مثل
هرکس نه خر است...کافرش میخوانند
حکیم خیام









۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

تشریح سمبل فروهر(متاسفانه نویسنده رو نمیدونم)

نگاره فروهر باستانی ایران

از آنجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبولی ویژه از خود دارند
- ایرانیان یکی از کهن ترین مردمانی هستند که سمبولی بسیارشگفت انگیز و سراشر از دانش و فرهنگ و خرد از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ما ایرانیان از آن نا آگاه هستیم . این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی ی افروهر به پیش از زایش زرتشت بزرگوار این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره هایشاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته بسیار شگفت انگیز این نشان ملی ما ایرانیان آن است که تک تک این نشان دارای مفهوم دانشی نهفته است . اینک به تشریح این نشان ملی می پردازیم :

1 -

قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند .

نگاره فروهر باستانی ایران

2.
دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اورمزد" خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود .

نگاره فروهر باستانی ایران

3 -

چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند .

نگاره فروهر باستانی ایران

4 -

بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اورمزد دادار هستی خدای واحد ایرانیان است .

نگاره فروهر باستانی ایران

5 -

سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است . این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است .

نگاره فروهر باستانی ایران

6 -

در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .

نگاره فروهر باستانی ایران

7 -

دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد .. یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود .

نگاره فروهر باستانی ایران

8 -

انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است . که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است .

این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم

. به امید روزی که ایرانی به هویت ملی خویش بازگردد . اینجا تنها این آرزوی داریوش بزرگ که در سنگ نبشته های خود به جای گذاشته است به حقیقت می پیوندد :

نگاره فروهر باستانی ایران


شهرهرت

- شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب.

- شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن.

- شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند.

- شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.

- شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

- شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.

- شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد.

- شهر هرت جايي است که خنده عقل را زائل مي کند.

- شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.

- شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.

- شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.

- شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ........ را آباد ميکنيم.

- شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي.

- شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي.

- شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.

- شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه ....

- شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه.

- شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن.

- شهر هرت جايي است كه هر روز توي خيابون شاهد توهين به مادرها و دخترها هستي ولي كاري ازدستت برنمياد.

- شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده..

- شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

- شهر هرت جایی است که در مدرسه به بچه ها یاد میدن که جاسوسی والدین و فامیل شان را بکنن.

شهر هرت جايي است كه ........

خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست...

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

مغز احسان توسط مارهای ضحاک خورده شد-- نفر بعدی کیست؟

امروز احسان فردا شاید نوبت من یا شما باشد. شاید فردا عزیزی از ما را به مسلخ بردن. من همیشه حامی جنبش مسالمت آمیز هستم ولی الان پر از خشم هستم و دوست ندارم از آرامش حرف بزنم چون آرامشمم رو به هم زدن. جوانی زیبا باید در خاک کشیده شود تا ضحاک کهنسال دو روزی بیشتر عمر و حکومت کند. تف به من اگر حقم رو نگیرم. اگه حق برادران و خواهرانم رو نگیرم.

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

مبارزه با مواد مخدر ماسکی برای در انحصار درآوردن این تجارت پرسود برای صاحبان قدرت

تلوزیون دولتی ایران بارها صحنه به آتش کشیدن مقداری مواد مخدر را با آب و تاب تمام به تصویر کشیده. از کانالهای تلوزیونی زیاد و از زاویه های مختلف چنان آتش بزرگی به راه انداخته که هر کس ببیند فکر کند که دیگر هیچ مواد مخدری در ایران وجود ندارد و همه در این صحنه نابود شدنداما آن حتی 0.1% موادی که به ایران وارد میشود هم نیست. دستگاههای اطلاعاتی رژیم می توانند هرکس در هر گوشه ای از کشور اگر دست در دماغش کرد پیدایش کنند ولی واقعا چطور نمی توانند این هجوم مواد مخدر به کشور رو کنترل یا به حداقل برسونند. در بعضی از محله ها دیگر سبزی فروشی و بقال سر کوچه هم شیشه و کوک و هر چی بخواهی دارند. رژیم البته با قاچاقچیان برخورد قاطعانه ای میکند اما قاچاقچیانی که میخواهند روی دست رژیم بلند شوند و خارج از محدوده خودی ها اینکار را انجام بدهند. سپاه عریض و طویل پاسداران ولی وقیح دست در همه چیز دارد. برایشان فقط پول مطرح است و پول. نه جان انسانی برایشان اهمیت دارد نه از هم پاشیدن خانواده ای.
قاچاقچیان واقعی در قدرت هستند همانها که دست به قتل و غارت و چپاول ثروتها و جوانی مردم این سرزمین میزنند و بعد برای مردم صحنه نمایش درست کرده و افرادی را که برای نان شب دست به این کارها میزنند را اعدام میکنند. اگر از کسی موادی به اندازه 100 گرم گرفته شود باید طرف را برد جایی که برایش عرب نی بیندازد ولی کسانی که هزاران هزار کیلو معمله میکنند از مصونیت قضایی نیز برخوردارند.
با مواد مخدر میخواهند مردمی درست کنن که دیگر به تجاوز اعدام قتل عزیزان و هموطنانشان بی اهمیت باشند. مردمی که به همه چیز بی اعتنا بمانند و در تن خویش اسیر باشند تا کفتاران همیشه بیشتر و بیشتر شکاری برای دریدن و پاره کردن داشته باشند.

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

حیاتی است که بفهمیم چرا زندگی ما در مسیری است که آنها میخواهند

آدمی ودر علم خاکی نمیآید بدست--عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
هر روز باید شاهد فاجعه ای بود یا منتظر فاجعه ای. دنیایی که خشم و خشونت اولین زبان رسمی آن است. عالمی که برده داری کهن را برانداخت تا برده داری نوین را جایگزینش کند. هدف همان است فقط وسیله ها تغییر کرده و مدرن ترشده. وسیله ها طوری تزیین شده اند که انسانها با میل خود به آغوش برده داری میروند و حتی سعی میکنند که گوی سبقت را از هم بدزدند. پول را میشود اختراعی فرسوده نامید که دیگر کارایی ندارد و برای انسان مدرن به صورت هیولایی درآمده تا انسانها را ببلعد و سوار یکه تاز این اژدهای ویرانگر بانکداران هستند. اختراعی که روزی باعث شکوفایی و رشد اجتماعات انسانی بود حال به غده ای سرطانی مبدل شده که بیرون آوردن آن سالهای زیادی به طول خواهد انجامید همراه با درد و رنج بسیار برای انسانها و موجودات کره زیبای زمین.

ساختارهای انسانی در هر کشوری را بر اساس پول و ارز و اقتصاد شکل داده اند. همانطور که ساختن ساختمانی بروی پایه هایی لرزان باعث خسارت های جانی و مالی میشود همانطور هم بنای ساختارهای اجتماعی بر روی پایه ای کج به اسم پول نیز تا ثریا کج خواهد بود ولی در نقطه ای فرو خواهد ریخت.

ترجمه :Zeitgeist Movie
توسلهای قدیمی به نژاد, جنسیت تعصبهای مذهبی تا تب تعصبهای ملی شروع به از دست دادن کارایی خود کرده اند. تلاشها برای درک اینکه من کیستم؟ آیا خوب هستم یا بد؟ یا به هدف و مقصود رسیده ام یا نه در طول دوران ها فراگرفته شده اند. آنها فقط وسیله ای برای تسلط هستند. ما میتوانیم هر زمان آنها را تغییر دهیم و آن تنها یک انتخاب است, نه کوشش, نه کار, نه شغل و نه مال اندوزی.
من به درک آن رسیده ام که در بازی اشتباهی بوده ام, بازی ای برای شناخت اینکه قبلا چه کسی بوده ام.
سوال این است که که چقدر اهمیت دارد که در ذهن انسان یک انقلاب بنیادین پدید آورده شود؟
بحران یک بحران هوشیاری و آگاهی است. بحرانی که دیگر نمیتواند معیار الگوها سنتهای کهن و گذشته را قبول کند و با توجه به اینکه این جهان جهانی است سراسر نکبت و بدبختی, ستیز و نبرد, وحشیگریهای ویرانگر, تجاوز, خشونت و....
انسان همان است که بود هنوز بی رحم, زورگو, متجاوز, جوینده و رقابت خواه و اوست که اجتماع را در طول این سختی ها ساخته است.
(معیار و مقیاسی برای تنظیم و تعادل این اجتماع مریض وجود ندارد)
اجتماع امروز ترکیبی از مجموع موسسات است از موسسات سیاسی, موسسات حقوقی, موسسات مذهبی تا موسسات طبقات اجتماعی ارزشهای آشنا و شغلهای تخصصی.
کاملا واضح است که تاثیر ژرف این ساختارهای سنتی, دورنما و درکهای ما را شکل داده اند. تا کنون تمام موسسات اجتماعی که در آن زاده شده ایم جهت دار شده و حالت پیدا کرده اند. بنظر میآید که ارزش واقعی هیچ سیستمی درک نشده همانطور که سیستم پولی درک نشده.
اینکه پول چطور خلق شده خط مشی و سیاستهای آن چطور کنترل شده و اینکه در واقع چطور در جامعه تاثیر گذار است, سوالهایی است که میزان توجه و علاقه بیشتر مردم به آنها هیچوقت به ثبت نرسیده است. در دنیایی که یکدرصد از مردم چهل درصد ثروت دنیا را دارا میباشند. در دنیایی که 34000 بچه از فقر و مریضیهای قابل پیشگیری روزانه می میرند. و در دنیایی که پنجاه درصد جمعیت جهان با درآمد کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند و....
یک چیز کاملا مشخص است و آن اینکه یک جای کار بسیار اشکال دارد و اینکه آیا ما از آن باخبر هستیم یا نه؟ آیا باخبر هستیم که خون حیات تمام موسسات مالی و بنابراین خود اجتماع پول است؟ بنابر این درک و فهمیدن سیاستهای پولی این موسسات مالی حیاتی است.
حیاتی است که بفهمیم چرا زندگی های ما در مسیری است که آنها میخواهند. متاسفانه علم اقتصاد اغلب همراه با سردرگمی و کسالت بار به نظر میآید. دسته های لغات اصطلاحات بی پایان همراه با معادلات ریاضی مرعوب کننده و ترسناک به سرعت مردم را از خواست آنها برای فهمیدن باز میدارد.
هرچند حقیقت این است که پیچیدگی همراه با سیستم مالی تنها یک ماسک و پوششی است که برای پنهان کردن یکی از مهمترین ساختارهای فلج کننده اجتماعی طراحی شده است که انسان تا به حال در برابر آن تاب آورده.
متاسفانه باید گفت هیچکس بیشتر از کسانی که به نادرستی فکر میکنند که آزاد هستند به بردگی گرفته نشده اند (John wolfgang)
قسمت دیگر رو به زودی میگذارم. این اطلاعات برای هر انسانی روی کره خاکی حیاتی است.


۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

تلفن اشتباه محمد جواد ابراهیمی ضارب دختری که بر زمین افتاده

محمد جواد ابراهیمی ضارب دختری که بر زمین افتاده.
عضو یگان ویژه پاسداران نیروی انتظامی- ناحیه انتظامی تهران بزرگ
تلفن:556228414 شماره تلفن اشتباه هست لطفا زنگ نزنید. تلفن بازاره ولی آدرس رو نمی دونم.
آدرس: شهر ری- حسن آباد فشاپویه- بلوار گور به گور شده امام خمینی- نبش بانک ملت.
آقای محمد جواد شکر بزرگی خوردی. منتظر عواقبش باش.

۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

شعار مرگ بر دیکتاتور را دست کم نگیرید

اول تیر ماه بود که با عده ای شروع کردیم به سر دادن شعار مرگ خامنه ای که با عکس العمل و ترس مردم اطراف مواجه شدیم و خب ما هم دیگه شعار رو تکرار نکردیم و سعی در همرنگ بودن کردیم. در آن روز کسی باور نمیکرد که بتوان در خیابان مرگ بر خامنه ای گفت واقعا که شکستن این تابوی بزرگ کاری بزرگ بود که انجام شد. . اما حال می بینید که هزاران نفر مرگ بر دیکتاتور میگویند (و مرگ بر خامنه ای هم گفته اند) حتی عکس آقای خامنه ای رو هم پایین کشیدند و بروی آن راه رفتند. مرگ بر خامنه ای دیگرنمیگویندولی اینبار نه به خاطر اینکه دیگر میترسند که به خود خامنه ای مرگ بگویند بلکه به خاطر اهداف زیباتر و بزرگتری که دارند.این رژیم با وحشی گر یها خود باعث شکسته شدن تابو ها میشود در اصل قبر خود را با دست خود میکند و سنگر ها را جنبش یکی یکی فتح میکند. پیروزی زیاد هم دور نیست باور کنید. زمان و صبر بهترین درمان است.

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

دموکراسی در فضای مجازی بالاترین نمونه و ماکتی از دنیای حقیقی ما

دیروز به وبلاگ اصلی تاسیس کنندگان بالاترین سری زدم و برام جالب بود که با چه دشواری و مشکلاتی این وبسایت بالاترین سرپا ایستاده چیز جالبتر که نظرم رو جلب کرد این بود که از دیگران خواسته شده بود به جای انتقاد رقابت سالم رو انتخاب کنن خب منهم این نظر رو واقعا پسندیدم و حالا نمیخوام که انتقاد کنم هرچند که انتقاد کار بسیار خوبیه ولی تا اونجا که میشه و انصاف هست نباید انتقاد کرد یا بهتر بگم بهانه گرفت ولی من از بالاترینی ها چندتا سوال اساسی دارم که شاید سازنده باشه یا شاید محرک اعصاب پس لطفا قبل از کلیک روی لینک دلت رو صاف کن و از حالت تهاجمی بیا بیرون . اولین سوال اینه که هرکس برای عکس های زیر دلیل منطقی بیاره منهم به خاطر پیدا شدن پرتقال فروش یک شیشه سس مهرام بهش هدیه میدم.




به قول مولانا:
ای منجم اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن

همانطور که مشاهده میفرمایید خود مطلب منفی گرفته و کپی مطلب امتیاز و برعکس.من اتهام نمیزنم ولی آیا دلیلی غیر از باندبازی و رفیق بازی میشه روی اینکار گذاشت؟ آیا ما حق داریم که کیفیت یک وبساتی که در سطح ملی مطرح هست رو تا این حد پایین بکشیم؟ آیا احساس مسولیتی در قبال رفتار خودمون که جزیی از وظایف ملی هست نداریم ؟ بالاترین میتونست سایت بهتری باشه ولی آیا با اینکارها سطح اونو پایین نمیکشیم؟ عکسهای دیگه هم بود که براتون بذارم ولی همونطور که گفتم دنبال بزرگ کردن موضوع نیستم و سعی در بهتر کردن موضوع دارم همینطور دوست ندارم بهانه به دست کاربران doost خیلی خیلی عزیز بدم .(البته اگر به زبان خامنه ای ترجمه کنید میشه دشمن)
من سر امتیاز بحث نمیکنم (هر چند بعنوان واحد سنجش استفاده میشه) بلکه در مورد ناهنجاری ها دارم صحبت میکنم. در مورد این حرف میزنم که ظرفیت تحمل صحبت مخالف در این سایت تقریبا صفر هست. تصمیم گیری ها و قضاوتها فقط از روی احساس هست. اداره بالاترین به دست خود بالاترینی ها هست و این فرصت رو برای ما بوجود آوردن که فضای دموکراسی رو در همین فضای کوچک مجازی تمرین کنیم ولی آیا ما حتی به سمت تحمل عقاید دیگران حرکت میکنیم؟ اگه حرکت میکنیم که هیچ ولی اگر نمیکنیم ونمیتونیم فضای مجازی خودمون رو دموکراتیک اداره کنیم چطور انتظار داریم که در دنیای واقعی دموکراتیک اداره بشیم؟
از وقتی با بالاترین آشنا شدم و مدتها قبل از عضو شدن افراد زیادی رو دیدم که از همکاری با بالاترین صرف نظر کردن با اینکه مدت زیادی در بالاترین عضو بودن و دلیلشون هم فضای نامناسب ایجاد شده بوده. من فقط سوال میکنم. آیا در بالاترین این فضا وجود داره که بخواهیم همدیگر رو تخریب کنیم؟ آیا در بالاترین مبداء قضاوت یا امتیاز دادن اسم اشخاصی که لینک دادند هست یا مطلب و عقیده نوشته شده؟ اگر مطلب برایمان مهمتر هست چرا یک لینک 6 مثبت میگیره و دقیقا همون مطلب و لینک 75 تا (البته مطلب 6 امتیازی زودتر لینک شده باشه)؟ آیا در بالاترین هم کسانی هستند که سعی در انحصاری کردن سایت (مثل جمهوری اسلامی در انحصار مملکت) برای خودشون داشته باشند؟ البته خدایی نکرده زبونم لال من تهمت نمیزنم اصلا در بالاترین این حرفها وجود نداره ولی اینها فقط سوالاتی هست که من براشون جوابی ندارم و اگر جواب منطقی براشون پیدا نکنم اونوقت باید قضاوت هایی در حد و حدود اطلاعاتم کنم.

شاید شما هم به این جمله در بالاترین برخورد کرده باشید با به اون فکر کرده باشید که به کسی گفته شده باشه :صبر کن نفست سر جاش بیاد بعد حرف بزن یا بذار اول کمی خاک بخوری بعد نظر بده. واقعا ما که طلب دموکراسی میکنیم شرایط پذیرفتنش رو داریم؟ البته من خوشبین هستم و معتقد هستم که این طفل شیرخواره و تازه به دنیا اومده دموکراسی باید گریه های دلخراش زیادی کنه تا بزرگ بشه و البته کمی صبر و تحمل بایدش تا جوانی تنومند و قدرتمند بشه. این مواظبت و مراقبت واقعا وظیفه همه ماست.

من همیشه به کسانی که نظرات خودشون رو در وبلاگشون مینویسن امتیاز میدم و برام فرقی نداره کی هست و چی هست. آیا نظراتش درسته یا نه فرقی نداره چون از مغز خودش تراوش کرده. بهتر بگم از خودش چیزی به دنیای مجازی اضافه کرده مهم نیست که اشتباه هست یا نه ولی مهم اینه که فکر خودش رو بکار انداخته و نظر و تحلیل خودش رو نوشته.
خوب فکر کنم که سوال کردن بس هست و بذار یک پیشنهاد کنم. باور کنید که منهم دوست دارم ایرانی ها این وبسایت رو به بهترین شکل اداره کنن و بیشتر از اینکه مصرف کننده باشند تولید کننده باشن. پیشنهاد من اینه که بیشتر بنویسیم تا اینکه به نوشته های دیگران لینک بدیم. تمرین در نوشتن باعث مهارت ما میشه البته مطالب جالب و مهم سایتهای دیگه خوبه لینک بشه ولی سعی کنیم که از خودمون هم مطلب بنویسیم تا دنیای مجازی بارورتری داشته باشیم.
درضمن اگه کسی آدرسی از آمپول ترک بالاترین رو داره به منم بگه.
به امید روزهای بهتر

مذهب از جورج کارلین

فقط در دپارتمان مزخرفات هست که یک تاجر میتونه در برابر یک روحانی مادبانه شمع رو نگهداره. بگذارید که حقیقت رو براتون بازتر کنم دوستان. وقتی موضوع به مزخرفات میرسه که مدت های زیادی در مقابل اصلی ترین قهرمان درمسابقه مزخرفات باید همیشه بدهکار باشید باید خودتون رو بدهکار فرض کنید, بدهکار قهرمان قول های دروغ و ادعای های بزرگ در تمام دورانها بدون هیچگونه پرسشی و اعتراضی به اسم مذهب. مذهب آسانترین و مزخرف ترین داستانی است که تابه حال گفته شده. تصورش رو کنید که مذهب در حقیقت به مردم قبولانده که مردی نامریی در آسمانها زندگی میکنه که هر کاری رو که انجام میدید رو نگاه میکنه هر روز و هر لحظه و ثانیه و این مرد نامریی لیستی از 10 فرمان مخصوص داره (10 فرمان موسی ع) که نباید هیچکدام رو انجام بدید و اگر هرکدام از اونها رو انجام بدید براتون جای مخصوصی درست کرده, محلی پر از آتش, دود, سوختن, شکنجه عصبانیت که شما رو به اونجا برای زندگی خواهد فرستاد تا در اونجا زجر بکشید, بسوزید, جیغ بکشید, قی کنید, گریه کنید برای همیشه و همیشه تا آخر زمان, اما خیلی دوستون داره ,دوستون داره. هم دوستون داره هم به پول احتیاج داره. اون همیشه به پول احتیاج داره. اون قدرتمنده همه چیز رو میدونه رند و زیرکه اما وقتی حرف پول میشه یکجورایی از پس پول بر نمیآد. مذهب (کلیسا در آمریکا) میلبیاردها میلیارد دلار در سال دریافت میکنه بدون اینکه هیچ مالیاتی بده و همیشه یکمی بیشتر میخواد اینجاست که منظور شما باید از یک چیز مقدس خوب چیزی باشه به اسم ....Holy sh
جورج کارلین بهترین کمدین دنیا که سال پیش از دنیا رفت. روانش شاد

تصور کنید فردای پیروزی قدرت طلبان چه ازجنبش ما خواهند خواست

فقط تصور کنید که جنبش سبز پیروز شده و صاحبان قدرت و کاسه لیسانشان به زیر کشیده شده اند به نظرتان انتظار چه رفتاری را دارند؟ آیا انتظار دارند که از سر تقصیرات آنها بگذریم؟ آیا انتظار دارند که با قوانین خودشان آنها را محاکمه کنند؟ آیا قوانین قصاص را میشود در مورد جنایتکاران به اجرا گذاشت؟ کسانی که الان با مردم رفتار وحشیانه دارند را باید روز حساب پس دادن خوب نگاه کرد و نظرشان را پرسید. باید پرسید که آیا دوست دارند که آنها را با قوانین حقوق بشری و بین المللی یا ضد خشونت مجازات کرد یا با قوانین عقب افتاده و ماقبل تاریخی جمهوری اسلامی مثل سنگسار یا طناب دار؟ مسلما کسانی که سنگ قوانین عصر حجری را الان به سینه میزنند آنروز به طرفداران دموکراسی و حقوق شهروندی تبدیل خواهند شد. امروز که قدرت را در اختیار دارند با مخالفان خود رفتاری را میکنند که فردا انتظار دارند با آنها آنطور رفتار نشود. آغوش ملت ایرانزمین بروی هرکس که به اشتباه خود پی ببرد باز است و ما با شما رفتاری که امروز با ما میکنید را نخواهیم کرد. پس فردا 13 آبان رفتاری را که ما با شما نخواهیم کرد را مبادا با ما کنید و بجای آن با مردم خود همراه شوید و سعی نکنید که جلوی سیل خروشان مردم بایستید مبادا که غرق شوید.

در جواب به عذرخواهی آقای مخلباف بابت تسخیر سفارت آمریکا با فرستادن نشان یادبود به سفارتخانه‌ آمریکا

عذرخواهی از اشتباهات کار خوبی هست ولی کی جواب کشته های جنگ ایران و عراق با چراغ سبز آمریکا رو میده؟ کی جواب سرنگون کردن هواپیمای ایرانی در خلیج فارس با 300 سرنشین رو میده؟ کی جواب تحریمهایی که باعث میلیاردها میلیارد خسارت به این سرزمین شده رو میده؟ کی جواب تحقیر ایرانیان با انگشت نگاری و هزاران تبعیض دیگر رو میده؟ کی جواب بلوکه کردن میلیاردها دلار ایران در آمریکا رو میده؟ بابا ما که بدهکار کسی نیستیم هی معذرت خواهی کنیم و دوستی باید دو طرفه باشه وگرنه میشه دم تکان دادن. جنبش هدفش مشخصه و راهش هم همینطور. ما با کسی دشمنی نداریم ولی آیا آمریکا هم از مردم ایران معذرت خواهی میکنه؟ آیا معذرت خواهی میکنه که به ژنرال آمریکایی بعد از کشتن 300 ایرانی بالای خلیج همیشه فارس نشان شجاعت برای کشتن زن و بچه داخل هواپیما داده؟ البته آمریکا حال هم داده به ایران ولی ضرر هم کم نزده. مگه جون آمریکایی از ایرانی مهمتره؟ چرا تازگی ها همه میخوان از آمریکا معذرت خواهی کنن؟ اشغال سفارت کار اشتباهی بوده ولی اگر همه آمریکایی ها رو از ایران اخراج میکردن زیاد هم غیر منطقی نبود به خاطر خاطره بد تاریخی از جریان دکتر مصدق. اگر ایرانیها این کارها رو با آمریکا کرده بودند حتما باید جلوی سفارت آمریکا برای مدتها مراسم سجده براه می انداختیم.
جنبش سبز یعنی کار گروهی. جنبش سبز یعنی هر عضو یک رهبر. جنبش سبز وکیل وصی نمیخواد. جنبش سبز یعنی خرد جمعی. من از دست این آقای مخملباف خسته شدم. چرا هی میره از طرف جنبش اینطرف اونطرف حرف میزنه یا عذرخواهی میکنه؟ کی ایشون رو نماینده کرده؟ نمیخوام که تفرقه بندازم ولی چرا ایشون هرکاری میکنه به عنوان نماینده میخواد تموم کنه؟ ایشون نماینده هست تا وقتی که با خرد جمعی سبزها حرکت کنه. هر سبزی که با خرد جمعی حرکت میکنه نماینده جنبش هست. مثلا داستان اشغال سفارتها در 13 آبان مطرح شد و خرد جمعی گفت که نباید بشه و دیدیم که دیگه مطرح نمیشه. چرا این آقای مخملباف سعی در عذرخواهی داره؟ مگه سبزها قدرت سیاسی یا نظامی و اقتصادی در دست دارند؟ هر وقت جنبش به پیروزی رسید باید شرایطی فراهم بشه که از طریقهای رسمی هر دو ملت و دولت آشتی کنند. این جریان با منافع ملی سرکار داره و ملت ایران باید در موقعیت مناسب یا قدرت باشه تا این موارد مطرح بشه یعنی سیاست مداران مردم بعلاوه کارشناسان و غیره تمام جوانب و راههای اینکار رو تعیین کنن. در آینده باید خسارتهای وارده از طرف آمریکا هم مشخص بشه تا با توجه به منافع ملی و هماهنگی با طرف آمریکایی این موضوع مطرح بشه نه اینکه یکنفر برای خودش از طرف میلیونها نفر تصمیم بگیره.ولی این مسخره بازی که آقای مخملباف درست کرده کاری جز دم تکان دادن نیست. اصولا چرا ایشون کاری که میخواهد انجام بده رو در سطح جنبش مطرح نمیکنه تا ببینه که خرد جمعی و عکس العملهای مردم چی هست؟ یعنی ایشون خودشون رو رهبر میدونن که هر تصمیمی که گرفتن همه باید طبعیت کنن؟ جنبش رهبر نمیخواهد و همینطور آقا بالا سر. آقای مهندس موسوی وقتی میگن که ملت خود رهبر هست پیامی واضح دارند پس چرا بعضی ها که ادعای همراهی با جنبش رو دارند گوش نمیدن؟
آمریکا در نهایت فکر منافع ملی خودشه پس زیاد سخت نگیرید و سبزها اول باید به فکر خودمون باشیم.

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

عدو شود سبب خیر (حذف تاریخ سلسله های پادشاهی ایران از کتاب های درسی)

من هم مثل همه از خبر حذف بخشی از تاریخ ایران در مدارس ناراحت شدم ولی بعد فکر کردم که جمهوری اسلامی روی هرچیزی که دست میگذاره مردم به اون موضوع بیشتر حساس میشند و من این موضوع حذف تاریخ سلسله های پادشاهی ایران از کتابها رو به فال نیک میگیرم چون اگر واقعا به تاریخ نوشته شده بوسیله جمهوری اسلامی دقت کنیم حالتی تحقیر آمیز دارد و کاملا بطور سطحی به آنها اشاره شده. مثلا از دوره هخامنشیان با آن شکوه عظمت و پیروزی ها فقط اشاره ای کوتاه به علتهای موفقیت آنها شده از قبیل ساختن راههای امن و هیچ اشاره ای به افتخارات آنها و در راس کورش و خصلتهای انسانی آن یا عظمت کارهای مهندسی و غیره نشده نشده. خوشحالم که تاریخ ایران از حالت یاد گیری زورکی و انحصاری درآمده و به خاطر عکس العمل به رژیم این کنجکاوی رو به نوجوانان میدهد که تاریخ واقعی باشکوه و بدون تحریف خود را بخوانند و به آن افتخار کنند. جوانان و نوجوانان بدور از هیاهوی درسی با ذهنی بازتر میتوانند به تاریخ خود بپردازند. این رژیم تاریخ با شکوه ایران رو حذف میکنه چون هیچوقت از تاریخ دریس نگرفته و نمیگیره و کسی که به جنگ تاریخ بره همیشه بازنده است. مردم این سرزمین خونخوارانی مثل چنگیز و عرب ها رو به خود دیده و به زانو در نیامده این رژیم در حدی نیست که بتواند با تاریخ باشکوه ایران بجنگد. این حماقتی است که تمام دیکتاتورها به آن دچار هستند.
پاینده ایران